یک درمانگر:
هر کسی شیوهی خودش را دارد برای تبریک یا تسلیت گفتن به دیگران. بعضیها تکراریاند، از جملات بیجان استفاده میکنند، حاضر آماده، بیرمق. عدد ۱۲۰ در اکثر تبریکهای تولد جا دارد. آرزوی دفاع مقاطع بالاتر در تبریکهای دفاع از پایاننامه، آرزوی ازدواج برای تبریک در لحظات خوشی. یا آنها که در مراسم خاکسپاری آرزو میکنند «غم آخر» خانواده متوفی باشد مرگ عزیزشان (آخر این چه امیدواریِ نامربوطی است، مگر میشود غم آخر فرد باشد، مگر اینکه بعدی خودش باشد که بمیرد و دیگر غم نبیند، از این زاویه آرزوی غم آخر، یکجوری آرزوی مرگ همانی است که به او تسلی میدهید!). به نظرم واقعیترین تبریکها یا تسلیتها همانهایی هستند که آدمها از دایرهی واژگان شخصی خودشان انتخاب میکنند، نه از دایرهی واژگان همگانی. من واقعیترین تبریک تولدم را از آبدارچی سازمانمان گرفتم. او که اخیراً از یک تصادف خطرناک جان سالم به در برده و مدت کوتاهی بستری بود، روبرویم ایستاد، به چشمهایم زل زد و با صلابت گفت: «امیدوارم تن سالم داشته باشی». درست است که جملهی رایجی را انتخاب کرده بود، ولی با توجه به تجربهی زیستهاش، واقعیترین تبریکی بود که میتوانست بگوید. کلمههایش جان گرفتند، سرازیر شدند به سمتم و نشستند همانجا که باید بشینند، وصل شدند به منافذ پوستم، به سلولهای مخروطی چشمم، به پرزهای زبانم، به پیازچهی موهایم! ببخشید اگر به رسم عادت همیشگیمان نگفتم «سخن که از دل برآید، لاجرم فلان!» این همان آفتی است که دربارهاش حرف میزنم. یک چیزی بگو که مال خودت باشد. واقعی باشد. ازآن تو باشد. ادبیات تو باشد. فقط یک نفر باشد در دنیا که آن ترکیب کلمات را به آن صورت و با آن لحن میگوید. یونیک، منحصر به فرد، اصیل.
روانشناسی بالینی شهر قدس (قلعه حسن خان)کارشناس ارشد بالینی : شهره شاهنگیان (مشاوره کودک و نوجوان ،مشاوره تحصیلی،مشاوره ازدواج، زوج درمانی) تلفن هماهنگی۴۶۸۱۲۹۹۹